غزل مناجاتی با خداوند
این توبه را اگـر نـپـذیری کجا روم دست مرا اگر تو نگـیری کجا روم گـر نگـذری ز روی سیـاه جـوانـیم مـوی سپـید بر سر پیـری کجا روم محـتاج توست بند به بند وجـود من با این همه بسـاط فـقـیری کجا روم روزی اشک اگر ندهی میکشی مرا لب تشنه در هوای کویری کجا روم من را بخـر که بنده شاه جهان شوم جـز کـربلا برای اسیـری کجا روم جانم بگیر و عاشقیام را زمن نگیر عشق حسین را که بگیری کجا روم |